Loading...
2 هفته قبل

اصول حسابداری چیست؟ + 7 اصل مهم در اصول حسابداری

حسابداری زبان تجارت است، و اصول آن زبان را شکل می‌دهنداین اصول، قوانینی هستند که حسابداران در ثبت و گزارشگری امور مالی از آن پیروی می‌کنند. با رعایت این قواعد، اطمینان حاصل می‌شود که داده‌های مالی با دقت و نظم ثبت شوند و در میان شرکت‌های مختلف قابل مقایسه باشند. این اصول پایه و اساس تصمیم‌های مالی در سازمان‌ها و برای افراد هستند. بدون آن‌ها، تحلیل و تفسیر اطلاعات مالی به‌طور صحیح امکان‌پذیر نخواهد بود.
اگر می‌خواهید در مهارت حسابداری خبره شوید، این مقاله راهنمای خوبی است برای درک بهتر این اصول و تسلط بر زبان تجارت.

اصول حسابداری چیست؟
اصول حسابداری مجموعه‌ای از قوانین و دستورالعمل‌ها هستند که حسابداران در فرآیند ثبت و گزارش معاملات مالی از آن‌ها پیروی می‌کنند. این اصول نقش کلیدی‌ای در بهره‌مندی از مزایای گوناگون دارند که در ادامه به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنی:

دقت و شفافیترعایت این اصول تضمین می‌کند که اطلاعات مالی به صورت دقیق و شفاف ثبت و گزارش شوند. نتیجه این کار، افزایش اعتماد سهامداران، مدیران، بانک‌ها و دیگر ذینفعان است.

یکنواختیاین قواعد باعث می‌شوند اطلاعات مالی در سازمان‌های مختلف به صورت یکنواخت ثبت و گزارش شوند، که در نتیجه، مقایسه عملکرد شرکت‌ها را ساده‌تر می‌کند.

تصمیم‌گیریاصول حسابداری به گونه‌ای طراحی شده‌اند که اطلاعات مالی در قالب‌هایی قرار گیرند که در فرآیند تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و مدیریتی موثر باشند، و بهره‌وری و کارایی سازمان‌ها را افزایش دهند.

در مجموع، اصول حسابداری ابزار حیاتی و اساسی برای مدیریت مالی کارآمد در هر سازمانی هستند.

. 1اصل درآمد (Revenue principle); نگاه عمیق‌تر به مبانی حسابداری

بر اساس اصول حسابداری، درآمد باید در زمانی که به‌صورت واقعی کسب شده است، ثبت شود، نه قبل از آن. اگر تمایل دارید درباره شیوه‌های مختلف ثبت درآمد بیشتر بدانید، پیشنهاد می‌کنم مقاله «انواع روش‌های حسابداری» را حتما مطالعه کنید.
به طور کلی، سه معیار اصلی برای شناسایی درآمد وجود دارد: قابل اندازه‌گیری بودن، مرتبط بودن با فعالیت‌ها، و قابل اعتماد بودن آن. بر طبق اصل تحقق، درآمد باید هنگام تحقق واقعی آن در نظر گرفته شود، نه زمانی که وجه نقد دریافت می‌شود. در نتیجه، باید سه شرط زیر در ثبت درآمد رعایت شود:

  • عملیات مربوط به کسب درآمد به پایان رسیده باشد
  • مبلغ درآمد به‌طور منطقی و قابل اطمینان قابل اندازه‌گیری باشد
  • قابلیت وصول آن به شکل معقول و معتبر وجود داشته باشد

پنج رویکرد رایج در شناسایی درآمد: از فروش تا درصد پیشرفت

شناسایی درآمد یعنی تعیین زمان مناسب برای ثبت آن و چگونگی محاسبه‌اش در حساب‌های مالی. پنج روش معمول شامل: روش فروش، روشی بر پایه وصول، اقساطی، تکمیل پروژه و درصد پیشرفت کار است. هر کدام از این روش‌ها برای نوع خاصی از کسب‌وکارها مناسب هستند؛ مثلا، روش فروش بیش‌تر برای زمانی است که درآمد در زمان انجام معامله ثبت می‌شود


. 2اصل بهای تمام‌شده (Cost principle); ثبت دارایی‌ها به ارزش اولیه آن‌ها

بر اساس این اصل، تمام مبادلات حسابداری در زمان وقوع، بر اساس بهای اولیه یا هزینه‌ای که برای کسب دارایی صرف شده است، ثبت می‌شود. منظور از بهای تمام شده، ارزش پولی معاملاتی است که در لحظه خرید یا تحصیل دارایی صورت گرفته است. برای بدهی‌ها هم همینطور است؛ یعنی معادل مبلغ وجه نقدی جاری که پرداخت یا متعهد شده‌اید، ثبت می‌گردد.
در مواردی که دارایی به صورت غیرنقدی منتقل می‌شود، ارزش منصفانه دارایی دریافت شده، یعنی قیمت بازار آن در زمان انتقال، به عنوان معیار ثبت استفاده می‌شود.
در حسابداری، هزینه‌های مربوط به تولید کالاهای فروخته شده، هزینه‌های مستقیم و مربوط به فرآیند تولید است. این هزینه‌ها شامل مواردی مثل مواد مصرفی و دستمزدهای مستقیم نیروی کار در حین ساخت محصول می‌شوند. به زبان ساده، «بهای تمام‌شده کالای فروش رفته» همان هزینه‌های مستقیم است که برای تولید کالاهای قابل فروش ایجاد شده است؛ بنابراین، صرفاً هزینه‌هایی لحاظ می‌شود که به صورت مستقیم با فرآیند تولید مرتبط هستند.

مزایا و معایب کاربرد بهای تمام‌شده تاریخی (Historical Cost)

روش بهای تمام‌شده تاریخی یا HCA، یکی از رایج‌ترین رویکردها در حسابداری صنعتی برای ثبت هزینه‌ها و ارزش‌گذاری دارایی‌ها است. یکی از مهم‌ترین مزایای این روش این است که فرآیند آن بسیار ساده است، و اطلاعات مالی حاصل از آن قابل تایید و اعتماد هستند. همچنین، این روش تاثیر نظرات فردی یا داوری شخص حسابدار را در تنظیم گزارش‌های مالی کاهش می‌دهد و تا حد ممکن بر اساس اعداد و ارقام واقعی عمل می‌کند، بدون وابستگی شدید به نوسانات بازار.

اما با وجود این مزایا، بهای تمام‌شده تاریخی محدودیت‌ها و معایبی هم دارد.
به عنوان نمونه، این رویکرد ارزش واقعی دارایی‌ها را در نظر نمی‌گیرد و تاثیر تورم بر قیمت‌ها و ارزش دارایی‌ها در زمان حال را نادیده می‌گیرد. فرض کنید قیمت یک دارایی در بازار به شدت افزایش یافته است؛ در این حالت، ارزش آن در دفاتر حسابداری بر اساس هزینه اولیه یا همان قیمت اصلی ثبت می‌شود، بنابراین، تصویر دقیقی از ارزش واقعی دارایی در آن لحظه نیست.
در نتیجه، استفاده صرف از بهای تمام‌شده تاریخی ممکن است منجر به برآوردهای نادرستی درباره ارزش دارایی‌ها شود و در تحلیل‌های مالی و تصمیم‌گیری‌های مدیریتی اختلال ایجاد کند.

. 3اصل تطابق هزینه‌ها (Expense principle): چگونه هزینه‌های مربوط به دوره مالی را شناسایی کنیم؟

اصل تطابق هزینه‌ها در حسابداری به این معنا است که هزینه‌ها باید هم‌زمان با درآمدهای مرتبط در همان دوره مالی ثبت شوند. به بیانی دیگر، هزینه‌هایی که در یک دوره رخ می‌دهند، باید در همان دوره‌ای شناسایی شوند که درآمدهای مربوط به آن‌ها نیز تحقق یافته است. این موضوع به معنای تعویق در ثبت هزینه‌ها در دوره‌های بعدی، پس از تحقق درآمدهای مربوط نیست.

برای نمونه، فرض کنید یک شرکت در ماه جاری، کالاهایی به ارزش ۱۰۰,۰۰۰ دلار خریداری کند و سپس در ماه بعد آن‌ها را به قیمت ۱۵۰,۰۰۰ دلار بفروشد. بر اساس اصل هزینه، هزینه مربوط به کالاهای خریداری شده، یعنی همان ۱۰۰,۰۰۰ دلار، باید در دوره‌ای که درآمد فروش آن‌ها تحقق یافته است، ثبت گردد؛ یعنی ماه بعد. در غیر این صورت، هزینه در دوره‌ای ثبت می‌شود که ممکن است قبل از دوره‌ای باشد که درآمد حاصل از فروش آن‌ها شناسایی شده است، و این نادرست است.

علاوه بر این، برخی هزینه‌ها وجود دارند که نمی‌توان مستقیماً با درآمد خاصی ارتباط داد؛ برای مثال، حقوق مدیریت، اجاره‌بها و هزینه‌های خدمات عمومی. این نوع هزینه‌ها به عنوان هزینه‌های دوره‌ای (یا هزینه‌های سنواتی) شناخته می‌شوند و باید در دوره‌ای که در آن واقعاً مصرف شده و یا به آن‌ها مربوط است، ثبت شوند.

اهمیت رابطه علت و معلولی در اصل مقابله

برخی هزینه‌ها به طور مستقیم و علت‌ومعلولی به درآمدهای کسب‌شده در همان دوره مالی مرتبط هستند. یعنی، هر زمان که درآمدی شناسایی می‌شود، هزینه‌های مربوط به آن نیز باید هم‌زمان به عنوان هزینه‌های دوره ثبت گردد. در نتیجه، دارایی‌هایی که برای تحقق آن درآمد مصرف شده‌اند، به عنوان هزینه در همان دوره شناخته می‌شوند.

برای مثال، هزینه‌های مانند حق بازاریابی نماینده فروش، هزینه‌های بسته‌بندی، بهای تمام‌شده کالای تولید شده و فروخته‌شده، و هزینه حمل و نقل و تحویل کالا، نمونه‌هایی از هزینه‌هایی هستند که ارتباط مستقیمی با درآمدهای دوره دارند و بر اساس اصل علت و معلولی باید در همان دوره ثبت شوند.

تخصیص منطقی و سیستماتیک در اصل تطابق در حسابداری

در مواردی که منافع ناشی از یک دارایی بیش از یک دوره مالی ادامه یابد، و رابطه مستقیم و مشخص علت و معلولی بین رویداد هزینه و درآمد خاص وجود نداشته باشد، و همچنین قسمت‌هایی از بهای تمام‌شده دارایی‌ها در چند دوره نقش اساسی در تولید درآمد ایفا کند، در چنین شرایطی، باید کل بهای تمام‌شده مربوط به آن دارایی‌ها به صورت سیستماتیک، منظم و منطقی در طول دوره‌هایی که انتظار می‌رود از آن‌ها بهره‌مند شد، تقسیم گردد.
مثال‌هایی از این موارد شامل هزینه استهلاک دارایی‌های ثابتی مانند ساختمان‌ها و ماشین‌آلات، هزینه بهره تسهیلات بلندمدت، هزینه اجاره، و هزینه بیمه می‌باشند.

رابطه مستقیم علت و معلولی در اصل مقابله

برخی هزینه‌ها، در انواع مختلف حسابداری، دارای ارتباط مستقیم و علت‌ومعلولی با درآمدهای شناسایی شده در همان دوره مالی هستند. یعنی در زمانی که درآمد آن دوره تحقق می‌یابد، هزینه‌های مربوط نیز به عنوان هزینه‌های دوره ثبت می‌شوند.
نمونه‌هایی از این هزینه‌ها عبارتند از: حق بازاریابی نماینده فروش، هزینه‌های بسته‌بندی، بهای تمام‌شده کالای فروش رفته، و هزینه حمل و تحویل کالا.

اصل تطابق درآمد و هزینه و تسریع در شناخت بلادرنگ

اگر بین هزینه‌ها به صورت عینی و واضح ارتباط مستقیم با درآمد خاصی وجود نداشته باشد، و همچنین این هزینه‌ها در دوره جاری فاقد منافع آتی باشند و تنها منافع مالی همان دوره مورد انتظار باشد، در چنین شرایطی باید تمامی هزینه‌های انجام شده را به طور سریع و در همان دوره به عنوان هزینه‌های همان دوره شناسایی کرد.
برای نمونه، حقوق پرداختی به مدیران و کارکنان اداری، هزینه‌های مربوط به دعاوی حقوقی و قضایی، نمونه‌هایی هستند که در صورت عدم ارتباط مستقیم با درآمدهای مشخص، در دوره جاری ثبت می‌شوند.

هزینه‌های بدون منافع جاری و آتی (زیان) و رعایت اصل تطابق

در مواردی که نمی‌توان ارتباط مشخصی بین هزینه و دوره مالی خاص، یا دوره‌های مختلف، برقرار کرد، و انتظاری از منافع جاری یا آتی آن هزینه وجود نداشته باشد، باید آن را به‌عنوان زیان دوره جاری محسوب کرد و از درآمد همان دوره کم کرد.
مثال‌هایی مانند جریمه‌های پرداختی یا خسارات وارده بر دارایی‌ها در اثر حوادث غیرمترقبه، نمونه‌های بارزی از این نوع هزینه‌ها هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نکات مالیاتی مرتبط با اصل تطابق، مراجعه به مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ قانون مالیات‌های مستقیم توصیه می‌شود.

4 .اصل عینیت (Objectivity Principle): کلید شفافیت در حسابداری

اصل عینیت، بر استفاده از داده‌ها و مدارک عینی و قابل اندازه‌گیری تأکید دارد و تأکید می‌کند حسابداران باید از ارائه مستندات ذهنی یا خودساخته پرهیز کنند. این اصل تضمین می‌کند که اطلاعات حسابداری بر پایه مدارک موثق و قابل تأیید باشد، تا اطلاعات نهایی دقیق، قابل اعتماد و قابل مقایسه باشند.
یکی از مهم‌ترین اصول حسابداری، اصل عینیت است که به حسابداران اجازه می‌دهد گزارش‌های مالی را با دقت و بدون تعصب ارائه دهند.
برای مثال، فرض کنید شما مالک یک کافی‌شاپ هستید و دستگاه قهوه‌ساز جدیدی خریداری کرده‌اید. بر اساس اصل عینیت، هزینه این دستگاه باید بر اساس فاکتور خرید و مدارک مستند ثبت شود، نه بر اساس ارزش‌گذاری ذهنی یا تخمینی، که این امر باعث افزایش اعتمادپذیری و صحت گزارش‌های مالی می‌گردد.

5 .اصل افشای کامل در حسابداری

اصل افشای کامل بر این نکته تأکید دارد که رویدادها و وقایع مالی مهم و مرتبط با واحد تجاری باید به طور جامع و مناسب فاش شوند. به عبارت دیگر، لازم است هر گونه اطلاعات مربوط به رویدادها و تحولات مالی، در قالب صورت‌های مالی اصلی یا در ضمائم و یادداشت‌های توضیحی ارائه گردد، به گونه‌ای که استفاده‌کنندگان از گزارش‌های مالی بتوانند تصمیمات آگاهانه و موثری اتخاذ کنند.

این اصول نباید به معنای فاش کردن هر چیز و همه چیز باشد. بلکه، در فرآیند افشای اطلاعات، باید به دو نکته توجه داشت: اولاً، هزینه‌های مربوط به تهیه و ارائه اطلاعات چقدر است و ثانیاً، اهمیت و مرتبط بودن آن اطلاعات با موضوع مورد نظر چقدر است.

هم‌چنین، ارتباط مستقیم بین اصل افشا و اجتناب مالیاتی برقرار است؛ زیرا هر چه کیفیت گزارشگری داخلی و میزان شفافیت و کامل بودن اطلاعات افشاشده بیشتر باشد، میزان جلوگیری از مالیات‌های غیرمجاز و فرار مالیاتی نیز افزایش می‌یابد.

در نتیجه، اصل افشا سعی دارد توازنی منطقی میان فراهم ساختن اطلاعات کافی برای تصمیم‌گیری و هزینه‌های مرتبط با این افشا برقرار کند، به نحوی که هم شفافیت در فرآیند مالی حفظ شود و هم منافع مالیاتی تامین گردد.

6 .اصل تفکیک شخصیت؛ یکی از بنیادی‌ترین مفروضات حسابداری

اصل تفکیک شخصیت یا فرض «Separate Entity Assumption» یکی از اصول اساسی و پایه‌ای در حسابداری محسوب می‌شود. بر اساس این اصل، هر واحد اقتصادی خواه شرکت، فروشگاه یا هر نوع نهاد تجاری دیگر به‌عنوان یک واحد مستقل، جدا از مالکین و مالکان آن در نظر گرفته می‌شود.

این فرض به هر سازمان یا واحد تجاری، شخصیت حقوقی مستقل و مستقلی می‌بخشد تا بتواند دارایی‌ها، بدهی‌ها، هزینه‌ها و درآمدهای مربوط به خودش را به صورت جداگانه مدیریت و گزارش کند.

براساس این اصل، مطالبات و دیون شخصی مالکان یا صاحبان واحد تجاری، که مربوط به امور شخصی آنان است، به عنوان بخشی از منابع و تعهدات واحد تجاری محسوب نمی‌شود.

برای مثال، فردی که صاحب یک فروشگاه مواد غذایی و یک تعمیرگاه است، هر کدام به‌عنوان یک واحد مستقل در حسابداری خود ثبت می‌شوند. هر یک از این واحدهای تجاری باید شخصیت مستقل حسابداری داشته باشند و رویدادهای مالی مربوط به هر کدام در بخش‌های جداگانه و مخصوص هر واحد ثبت و گزارش گردد.

این اصل، یکی از مهم‌ترین مفروضات پایه‌ای در حسابداری است که تضمین می‌کند گزارش‌های مالی بر پایه تفکیک و شفافیت صحیح اطلاعات مربوط به هر واحد تدوین شود.

7 .اصل استمرار یا تداوم فعالیت؛ اساس صدور گزارش‌های مالی معتبر در یک بازه زمانی

اصل تداوم یا استمرار فعالیت (Continuity Assumption) یکی از اصول بنیادین و کلیدی در حسابداری است. بر مبنای این فرض، کسب‌وکار باید در ادامه فعالیت‌های خود به صورت مداوم ادامه دهد. این اصل بر این نکته تأکید می‌کند که دارایی‌ها و بدهی‌ها باید به دو دسته جاری و بلندمدت تقسیم شوند.

هدف از این فرض، آن است که باور داشته باشیم یک واحد تجاری برای مدت زمانی کافی و منطقی، توانایی اجرای عملیات، انجام قراردادها و ایفای تعهدات خود را دارد. البته این به معنای نگرانی درباره نامحدود بودن عمر کسب‌وکار نیست؛ بلکه، اشاره به این است که واحد تجاری در آینده نزدیک، بقا و پایداری لازم برای ادامه فعالیت‌های جاری را خواهد داشت.

اساساً، اصل تداوم فعالیت امکان تهیه و ارائه گزارش‌های مالی معتبر، قابل مقایسه و مطابق با واقعیات را فراهم می‌آورد. این گزارش‌ها باید بازتاب دقیق عملکرد مالی سازمان در یک دوره مشخص باشند و بتوانند تصمیم‌گیری‌های مدیریتی و اقتصادی را پشتیبانی کنند.

کاربرد اصول حسابداری در تداوم فعالیت‌های سازمان‌ها

حسابداری یکی از مهم‌ترین علوم مدیریتی است که در تمامی سازمان‌ها باید به آن توجه ویژه مبذول شود. اصول حسابداری، مجموعه قواعد و دستورالعمل‌هایی هستند که شرکت‌ها برای گزارش‌دهی مالی موظف به رعایت آن‌ها هستند.

در این راستا، 7 اصل مهم حسابداری شامل تحقق درآمد، بهای تمام‌شده، اصل هزینه، تطابق، عینیت، افشای کامل، تفکیک شخصیت و اصل تداوم فعالیت وجود دارد. این اصول، نقشه راه و الگوی استاندارد کاری است که مدیران مالی باید در هر بخش از حسابداری رعایت کنند تا اطلاعات مالی صحیح و قابل اعتماد ارائه شود.

 

 

logo

مجتمع فنی شهریار

معتبر ترین آموزشگاه فنی حرفه ای غرب تهران